آیلینآیلین، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

دخترم ثمره عشق مامان و بابا

دخترم پشت میز غذاخوری

آیلینم دیگه سر سفره به جمع دو نفره ما پیوست امروز عزیزم همراه مامان و بابا پشت میز نشستی و نهار خوردی بیشتر سفره رو می جویدی یا قاشق تو دهنت میذاشتی مامانی هم واسه تو یه بشقاب، قاشق و لیوان آب گذاشته بود تا احساس تنهایی نکنی و فکر کنی تو هم نهار میخوری ولی آب تو لیوان بهت میدادم داشتی کیف میکردی پشت میز مکان جدید و حرکات جدید و وسایل جدید واسه اینکه ببری تو دهنت   ...
31 فروردين 1393

عید سال 1393

  اولین عید دخمل گلم مبارک  دخترم از عید امسال بگم که با هم قبل روز عید رفتیم تهران پیش عزیزینا تا پنجم اونجا بودیم بعد به اتفاق همه رفتیم اصفهان خیلی خوش گذشت دختر خوبی هم بودی اذیت نکردی دخملم خونه دایی محمد شیطونی میکرد تهران که بودیم علاوه بر دید و بازدیهای مرسوم عید رفتیم کاخ سعادت آباد البته بابایی خیلی جاهای دیگه مثل کاخ نیاوران موزه های تهران با دایینا رفت ولی من به خاطر تو که اذیت میشدی نمیرفتم این عکس کاخ سعادت آباد تهران انداختیم اینم یه عکس دسته جمعی تو کاخ البته تو که همش بغل بابا خواب بودی و چیزی نفهمیدی بزرگ که شدی میبرمت که همه جارو بهتر ببینی دخمل شیطون مامان زبونت چرا درآ...
31 فروردين 1393

سالگرد ازدواج

گل زندگی ام  فروردین 7 امین سالگرد ازدواج من و  باباییه و خوشبختی ما با وجود تو در کنارمان کامل شد دوستت داریم عزیزم من در کنار تو و بابایی خوشبخترینم و خدا را شکر میکنم و از همینجا به بابایی گلت تبریک میگم                                           يک تکه بلور از جنس حضور / يک ياس سپيد از رنگ اميد با هرچي وفاست از سوي خدا / همه تقديم تو باد عزيزم امروز فراموش نشدني ترين روز زندگيمه سالروز ازدواجمان مبارك  ...
31 فروردين 1393

200 روز عاشقی

عزیزکم دخترکم عشق من  200 روزه که تو در کنار ما هستی  باورم نمیشه خیلی زود گذشت عاشقانه دوستت دارم و برایت سالها از خدا سلامتی و خوشبختی می خواهم گل من ، تو عشق منی  این روزها که شیرینیت چند برابر شده حتی وقتی در خوابی هم به تماشای زیباترین تابلوی خلقت که صورت زیبای توست مینشینم خدایا هر چه هم تو را شکر کنم باز هم کم است خدایا متشکرم به خاطر این نعمت بزرگی که به من دادی آیلینم زندگیم امیدوارم در این 200 روز مادر خوبی برای تو بوده باشم عزیزکم 200 روزگیت مبارک   چشمات واسم یه دنیاست دلم بی تو کویره / خندت اگه نباشه دلم خیلی فقیره ...
31 فروردين 1393

سفر به مراغه

روز 14 فروردین بعد ناراحتی که روز سیزده بدر پیش اومد رفتیم سمت مراغه. دوست نداشتم برم چون واقعا روز قبلی بابات روزم خراب کرده بود ولی به خاطر دایی اسماعیل رفتم تا چند روزی که خونه ماست بهش خوش بگذره  انصافا خیلی هم خوش گذشت این عکس تو راه مراغه انداختیم   عزیزم مثل اینکه به تو خیلی خوش گذشته که اینطوری میخندی ...
31 فروردين 1393

آیلین دیگه بزرگ شده

عزیزم یواش یواش دیگه داری با اراده خودت میشینی دیگه خوابیدن و دراز کشیدن دوست نداری و همش دلت میخاد که بشینی مامانی هم واسه اینکه نیفتی سنگری از بالش واست درست میکنه که یه موقع افتادی رو اونا بیفتی قبلا اتاقت سرد بود(آخه اتاق تو چسبیده به بالکن و خیلی سرد میشد) زیاد نمیبردم تو اتاقت ولی تازگیا که هوا بهتر شده میبرمت خیلی ذوق میکنی اتاقت خیلی دوست داری عزیزم مخصوصا عروسکهای آواز خونتو تو بغلم بال بال میزنی  تازگیا حرف هم میزنی همش میگی دَی دَی یا هَگه هَگه ، هَدَه هَدَه وقتی عصبی میشی هد هد میکنی و جیغ میزنی وای نمیدونی چه صدایی داری وقتی جیغ میزنی دخترم صدات اصلا به چهرت نمیاد صدات خیلی بلنده   ...
31 فروردين 1393

مادر دختری

وقتی بی هیچ دلیل و بهانه ای نگاهم میکنی و لبخند میزنی چه خوش بحال دلم میشود چه حظی میبرم من ... وقتی تنها آغوش مادرانه ام آرامت میکند دلیل هستی ام را میفهمم . وقتی شیره جانم را نوش میکنی برای بقا دلیل هستی ام را میفهمم . وقتی خسته و کلافه ای و تنها آغوش من خستگیت را میزداید دلیل هستی ام را میفهمم . میخواهم باشیم من و تو باشیم و مادر دخترانگی هایمان هم باشد و لذت ببریم . شیرینم . عروسکم . دوستت دارم ....   ...
28 فروردين 1393

نعمت

نعمتهای آسمانی همیشه برف و باران و نور نیستند گاهی خداوند کسانی را بر ما نازل میکند از جنس آسمان به زلالی باران به سفیدی برف و به روشنایی نور شکر میکنم داشتنت را   بوس برای دختر کوچولوی خواستنی من ...
28 فروردين 1393